دنــــــیـــــای مــــن بــعــد از تــــو نــابـــوده...

سخته ....

 

سخته واسه خوشبخت شدن کسی دعا کنی

 

که

 

یه روز واسه خوشبخت کردنت قسم میخورد ...

 

 

 

+ نوشته شده در جمعه 8 فروردين 1393برچسب:, ساعت 23:40 توسط مریم.... |


مامان که شدم

 

مامان که شدم

 

پسرمو میبرم عروسک فروشی میگم

 

هر کدومو دوست داره انتخاب کنه

 

بهش یاد میدم این عروسک انتخاب خودشه

 

پس باید دوستش داشته باشه

 

بهش یاد میدم دنیای پسرونش فقط ماشین بازی نیست ؛

 

بهش قول میدم جایزه خوب نگهداری کردن از عروسکش

 

یه ماشینه !

 

نمیخوام وقتی بزرگ شد با ماشینش دنبال عروسک بگرده !

 

بهش یاد میدم اگه بهترین انتخاب رو کرد

 

و مراقب انتخابش بود به بهترینها میرسه …

 

اینارو بهش میگم تا پسرم یه مرد بشه نه یه نامرد...

 

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 7 فروردين 1393برچسب:, ساعت 14:1 توسط مریم.... |


بوی نو شدن می آید

 

بوی نو شدن می آید

 

ولی تو همیشه رفیق کهنه ى من بمان …

 

 

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 7 فروردين 1393برچسب:, ساعت 13:54 توسط مریم.... |


جانم ؟

 

جانم فلج میشود

 

وقتی که صدایش میکنم و “او” نیست که بگوید :

 

جانم ؟

 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 11 اسفند 1392برچسب:, ساعت 20:30 توسط مریم.... |


به سلامتی‌...

 

به سلامتی

 

عشقی که من را داشت

 

ولی در گوش همه زار میزد که تنهایم ....

 

 

+ نوشته شده در جمعه 9 اسفند 1392برچسب:, ساعت 22:25 توسط مریم.... |


طاقت ادامه بازی را نداشتم ...

 

طاقت ادامه بازی را نداشتم

 

زمانی که رقیب تازه واردم گفت

 

 

من جسمم را به او می فروشم

 

 

و تو احساست

 

کنار کشیدم چون از نتیجه بازی می ترسیدم...

 

+ نوشته شده در جمعه 9 اسفند 1392برچسب:, ساعت 22:22 توسط مریم.... |


به سلامتی‌...

 

به سلامتی‌...

 

کسانی که با تو از صد دریای طوفانی عبور میکنه

 

ولی‌

 

بدون تو ... تو هیچ ساحل امنی‌ پیاده نمیشه...

 

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 6 اسفند 1392برچسب:, ساعت 20:56 توسط مریم.... |


یک برو بر زبانم آمد...

 

یک برو بر زبانم آمد به خاطر تو

 

و هزار هزار “بمان” که در دلم ماند که ماند که ماند …

 

 

+ نوشته شده در شنبه 3 اسفند 1392برچسب:, ساعت 23:13 توسط مریم.... |


در ازدحام آدمها ...

 

شبیه کسی که از یک آدرس

 

تنها پلاکش را می داند ،

 

در ازدحام آدمها و خیابانها

 

دنبال دستهایت می گردم ...

 

 

+ نوشته شده در شنبه 3 اسفند 1392برچسب:, ساعت 23:8 توسط مریم.... |


اگه یکی هست ...

 

اگه یکی هست که به فکر خوشحال کردنته

این یعنی خوشبختی

به همین سادگی ....

 

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 30 بهمن 1392برچسب:, ساعت 22:24 توسط مریم.... |


کاش یه بار خدا ...

 

کاش یه بار خدا بیاد پیشمو بگه

 

 

خیالت راحت

 

بیشتر از اونیکه دلتنگشی

 

دلتنگته

 

خیالت راحت قسمت همید...

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 28 بهمن 1392برچسب:, ساعت 21:36 توسط مریم.... |


پاکت ...

 

پاکت هم دلش شکست ، 

 

باور نمیکرد به جای نامه کارت عروسی آورده باشد....

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 28 بهمن 1392برچسب:, ساعت 21:11 توسط مریم.... |


لامصب ...

 

من که وقت رفتن ب خدا سپردمت !!!

 

پس کنار او چه میکنی ؟

 

لامصب خدارا دیگر چگونه دور زدی ؟؟؟

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 28 بهمن 1392برچسب:, ساعت 21:6 توسط مریم.... |


چرا دلم را شکست ؟

 

به او بگویید این همه استخوان در بدنم بود ،

 

چرا دلم را شکست ؟

 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 27 بهمن 1392برچسب:, ساعت 23:53 توسط مریم.... |


عشقش که سر کلاس زنگ میزد ...

 

عشقش که سر کلاس زنگ میزد

 

 

میگفت خانوم اجازه برم آب بخورم ؟

 

 

حالا مدتهاست که دیگر اجازه نمیگیرد

 

 

و این بار معلم است که هر روز میگوید :

 

 

چن وقته خیلی داغونی ،

 

 

برو یه آبی به سر و صورتت بزن...

 

سری جدید عکس های عاشقانه غمگین

+ نوشته شده در یک شنبه 27 بهمن 1392برچسب:, ساعت 23:46 توسط مریم.... |


ﺁﺩﻡ ﻭ ﺣﻮﺍ ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﺎ...

 

 ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺑﺪﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ شک ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺁﻏﺎﺯِ

 

ﻋﺸﻖ

 

ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﻭ ﺣﻮﺍ ﺑﻮﺩﻩ ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﺎ...

 

 

ولنتاین مبارک !
+ نوشته شده در جمعه 25 بهمن 1392برچسب:, ساعت 19:5 توسط مریم.... |


به سلامتی کسی ...


به سلامتی کسی که ساعت ۳ نصف شب بهش زنگ زدم

 

بعد از دوتا بوق با ی صدای خواب الود میگه:

 

فقط اسم و آدرس؟

 

میگم اسم وآدرس کی؟؟؟؟؟

 

میگه اسم آدرس کسی که عشقمو بی خواب کرده ...

 

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 23 بهمن 1392برچسب:, ساعت 23:22 توسط مریم.... |


دلم یه رمان میخواد ...

 

دلم یه رمان میخواد که اولش من و تو باشیم ....

 

آخرش ما ...

 

شعروگرافی های عاشقانه

+ نوشته شده در چهار شنبه 23 بهمن 1392برچسب:, ساعت 21:51 توسط مریم.... |


دوتا صدا ...

 

دوتا صدا هست که خیلی دوسشون دارم :

 

صدای تو وقتی که هستی ....

 

صدای اس ام اس هات وقتی که نیستی...

 

 

شعروگرافی های عاشقانه

+ نوشته شده در چهار شنبه 23 بهمن 1392برچسب:, ساعت 21:41 توسط مریم.... |


ﻫﻮﺍﻳﻢ ﺭﺍ ...

 

ﻫﻮﺍﻳﻢ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ

 

ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ باد ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ ﺑﺮﺍﻱ ﺗــﻮ ...

 

 

با تو بودن را دوست دارم ، تقدیم به مخاطب خاص!
+ نوشته شده در دو شنبه 21 بهمن 1392برچسب:, ساعت 20:42 توسط مریم.... |


کـــم ســـرمــایــه ای نـیســت

 

کـــم ســـرمــایــه ای نـیســت

 

داشـتــن آدم هــایــی کــه حـــالـــت را بــپـرســنـد . . .

 

ولــی از آن بـهــتـــر

 

داشـتـن آدم هــایـی اســت کـه وقـتـی حـالـــت را مـی پــرسـند ،

 

بـتــوانـی بـگــویـی : خــــــوب نیـستـم...

+ نوشته شده در جمعه 18 بهمن 1392برچسب:, ساعت 22:8 توسط مریم.... |


حسادت یا خساست ؟؟؟

 

حسادت یا خساست ؟؟؟

 

اسمش را هرچه میخواهی بگذار ، 
من میخواهم

 

تو فقط عزیز دل من باشی...

 

خـــــــداحافــظ

 

+ نوشته شده در جمعه 18 بهمن 1392برچسب:, ساعت 22:0 توسط مریم.... |


“تـــــو”

 

به هرکس می گویم

 

 

“تـــــو”

 

به خودش میگیرد اما نمی دانند که هیچکس برای من

 

“تـــــو”

 

نمی شود ......

 

 

 

 

 

+ نوشته شده در جمعه 18 بهمن 1392برچسب:, ساعت 21:52 توسط مریم.... |


پای فکر تو ,.....

 

پای فکر تو که وسط باشد ،

 

خیابان به کنار ، اتاق هم قدم زدن دارد ...

 

 

عکس های عاشقانه دختر و پسر مخصوص تبریک ولنتاین 2014
+ نوشته شده در جمعه 18 بهمن 1392برچسب:, ساعت 21:46 توسط مریم.... |


92/11/18

 
 
 
 
 
 عکس های زیبای عاشقانه و رمانتیک جدید | www.irannaz.com
 
 

و .........

 

امروز  92/11/18

 

قشنگترین روز خدا .... یک سالگیه

 

عشق منو مهبدم ........

 

 

 

امیدوارم

 

عشقمون 100000 ساله بشه .....

 

 

 عکس های زیبای عاشقانه و رمانتیک جدید | www.irannaz.com

 

 

+ نوشته شده در جمعه 18 بهمن 1387برچسب:, ساعت 1:0 توسط مریم.... |


در صفر مطلق ...

 

در صفر مطلق ذوب میشوم

 

وقتی به کفش هایت کنار کفش هایش فکر میکنم ....

 

 

شعر زیبای عاشقانه ببار بارون
+ نوشته شده در یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:, ساعت 22:22 توسط مریم.... |


مـــــــــــخــــــاطــــــــــــب خـــــــــــــــــــاصم ........

 

تمام پل های پشت سرم را خراب کردم

و

 

تمام راه هایی که مرا به گذشته ی بی تو می برد

 

نه

 

قصد برگشت دارم

 

نه

 

می توانم به جایی بازگردم که آنجا نبوده ای ...

 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 13 بهمن 1392برچسب:, ساعت 21:41 توسط مریم.... |


تنم لرزید...

 

تنم لرزید...

 

.

.

.

وقتی لبخند غریبه ، سردی نگاهش را آب کرد ...

 

 

شعر زیبای عاشقانه قصه ی ما . . .

 

+ نوشته شده در سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:, ساعت 23:34 توسط مریم.... |


بعضی از حقایق ...

 

بعضی از حقایق خیلی ساده ان ولی درکش خیلی پیچیده و سخته

 

مثل کنار آمدن با جمله :

 

خب دوسِت نداره زور که نیست ؟!!!

 

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 8 بهمن 1392برچسب:, ساعت 23:27 توسط مریم.... |


ﺑﺎﺯﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ﺗﻮ ﺑﺮﺩﯼ …

 

 ﺑﺎﺯﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ، ﺗﻮ ﺑﺮﺩﯼ …

 

ﺣﺎﻻ ﻧﻘﺎﺑﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭ ، ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﺧﺘﻢ...

 

 

تاوان اعتماد به بعضیا یه عمر پشیمونیه....!

 

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:, ساعت 22:47 توسط مریم.... |


از من خواست حلالش کنم ....

 

از من خواست حلالش کنم ....

 

همان کسی که با بی رحمی محبت هایم را حرام کرده بود...

 

 

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:, ساعت 22:44 توسط مریم.... |


کاش خودت هم ....

 

کاش خودت هم .... مثل خاطراتت .....

 

برای ماندن سرسخت بودی...

 

 

 

+ نوشته شده در شنبه 28 دی 1392برچسب:, ساعت 21:59 توسط مریم.... |


ﺧﯿﻠﯽ ...

 

ﺧﯿﻠﯽ

 

ﺩﻟﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺳﻮﺧﺖ

 

وقتی

 

ﺟﻮﺍﺏ ﻫﻤﻪ ﺍﺣﺴﺎس و ﻋﺸﻘﻢ ﺷﺪ

 

 

ﯾﻪ

 

ﺟﻤﻠﻪ ﮐﻪ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﺗﻮ ﺻﻮﺭﺗﻢ :

 

 

ﻣﮕﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﯿﻦ ﻣﺎ ﺑﻮﺩﻩ ؟

 

 

قطاری که چشم دیدن مرا ندارد...
+ نوشته شده در جمعه 27 دی 1392برچسب:, ساعت 18:43 توسط مریم.... |


دلتنگی ...

 

دلتنگی سهم ماست از خاطراتی که یک روز خاطره نبودند...

 

زندگی بودند...

 

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 25 دی 1392برچسب:, ساعت 18:25 توسط مریم.... |


گاهی ...

 

گاهی که دلتنگت میشوم ، فراموش می کنم

 

که تو فقط یک خاطره ای...

 

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 25 دی 1392برچسب:, ساعت 18:14 توسط مریم.... |


شاید شور بود ...

 

شاید شور بود ...

 

بارانی که بیرحمانه روی سر تو و او میبارید که اینچنین نمکگیر دستهایش

 

شدی …

 

یادت مرا فراموش...

 

 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 22 دی 1392برچسب:, ساعت 20:19 توسط مریم.... |


به سلامتی خدا ...

 

به سلامتی خدا ...

 

که همه آرزوهامو جلو چشمم پرپر کرد تا عظمتشو بهم ثابت کنه...

 

 

به هیچ ستاره ی دیگری سلام نخواهم کرد...!

 

+ نوشته شده در یک شنبه 22 دی 1392برچسب:, ساعت 20:11 توسط مریم.... |


هى پسری ...

 

هى پسری که کار امروزت بازى با دل دختراست

 

و دیدن اشکاشون بهت حس شاخ بودن میده ؛

 

فردا پدر خواهى شد ، اشکهاى دخترت کمرت را میشکند ...

 

 

حرف های خودمونی (6)
+ نوشته شده در یک شنبه 22 دی 1392برچسب:, ساعت 20:6 توسط مریم.... |


گاهی به خاطرش ...

 

 

گاهی به خاطرش ماندن را تحمل کن ؛ رفتن از دست همه برمی آید …

 

 

 

+ نوشته شده در شنبه 14 دی 1392برچسب:, ساعت 19:1 توسط مریم.... |


بعد تو دلم ....

 

بعد تو دلم همیشه “در دست تعمیر است” خواهد ماند ...

 

 

+ نوشته شده در شنبه 14 دی 1392برچسب:, ساعت 18:54 توسط مریم.... |


این روزهــــا ....

 
این روزهــــا زیادی ساکتــــ شده ام
 
 
حرفــــ هایم نمی دانم چــــرا به جای گلــــو ،
 
 
از چشــــم هایم بیرونــــ می آیند . . .
 
 
 
+ نوشته شده در پنج شنبه 12 دی 1392برچسب:, ساعت 19:37 توسط مریم.... |


آرام... آرام...

 
آرام... آرام...
 
آرامتــر تکــانـش دهیــد.
 
مـَـرگ مَغـــزی شُــده…بــایـد زودتـــر دفــن شــود…
 
چیـــزی بــَرای اِهـدا هـــم نــدارد…
 
اِحســـاسَـــم استــــ !
 
تــــا همیـن دیــروز زنـده بـــوده
 
… خـــــودمــ دیـــدمــ ،
 
کِســـی لِهــــش کــــــرد و رَفــت....
 
 

سیگار تنهایی 

 
+ نوشته شده در پنج شنبه 12 دی 1392برچسب:, ساعت 19:27 توسط مریم.... |


به سلامتی دختری که ....

 

به سلامتی دختری که

 

سر سفره عقدش به جای گفتن با اجازه بزرگترا گفت

 

با اجازه ی عشقی که نذاشتن بهش برسم …

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 12 دی 1392برچسب:, ساعت 19:3 توسط مریم.... |


بعضی وقتا تو دعوا فقط باید....

 

بعضی وقتا تو دعوا فقط باید

 

نگاه کنی ............

 

سکوت کنی...................

 

بهونه هاشو به جون بخری...

 

تموم که شد آروم در گوشش بگی :با من نجنگ ، من دوست دارم …

 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 8 دی 1392برچسب:, ساعت 19:8 توسط مریم.... |


آنقدر دوستش داشتم...

 

آنقدر دوستش داشتم که وقت دعا

 

در حالیکه آرزویش را نمیدانستم ، آرزویش را من هم آرزو کردم...

 

آرزویمان چه زود به واقعیت رسید : رفـــــــــــــت

 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 8 دی 1392برچسب:, ساعت 19:4 توسط مریم.... |