دنــــــیـــــای مــــن بــعــد از تــــو نــابـــوده...

خوشبختی....

 

دارم فکر میکنم... 

 

 

 
کسی که با رفتنش

 
 
 
خوشبختی رو ازت می گیره
 

 

 

 
چه جوری می تونه بهت بگه
 

 

 
برات آرزوی خوشبختی می کنم
 
 
 
  
 
 

 
 
 
 
 
 
 

 

+ نوشته شده در شنبه 31 فروردين 1392برچسب:, ساعت 23:52 توسط مریم.... |


پسرم....

 

 از تنهایی هایم یاد گرفتم

 

جلوی تنها پسری که زانو می زنم،

 

پسرم باشد...

 

آن هم برای بستن بند کفش هایش . . .

 

 

 

+ نوشته شده در شنبه 31 فروردين 1392برچسب:, ساعت 23:45 توسط مریم.... |


شک نکنید...

 

+ نوشته شده در شنبه 31 فروردين 1392برچسب:, ساعت 23:36 توسط مریم.... |


به بعضیا باید بگی :

عزیزم حتی اگه “خدا” خودش بیاد پایین واسه تضمینت

 

یا شیطانو بفرسته


واسه به گردن گرفتن تقصیرت ، دیگه فایده نداره !


“خراب شد تصویرت”


 

+ نوشته شده در شنبه 31 فروردين 1392برچسب:, ساعت 23:30 توسط مریم.... |


میگفت پـــای رفـــــتـــــن نــــدارم .......


با ســـــر رفـــت.....

+ نوشته شده در جمعه 30 فروردين 1392برچسب:, ساعت 12:35 توسط مریم.... |


 

+ نوشته شده در سه شنبه 27 فروردين 1392برچسب:, ساعت 20:17 توسط مریم.... |


+ نوشته شده در دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:, ساعت 21:50 توسط مریم.... |


رفت....

رفت …

تو را به خدا سپرد و خودش را به دیگری ...

 

 

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:, ساعت 20:42 توسط مریم.... |


تنبیهـــــــــــــی...

تنهایی فقط تنبیهی است برای روزهای دوست داشتن

 

او ...

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:, ساعت 20:34 توسط مریم.... |


یادتــــــــــــه...

یادته میگفتی عشقمون مثل تو فیلماست ؟؟؟

تو نقشت رو خوب بازی کردی فقط من هیچوقت نفهمیدم اشتباهم چی

 

بود که نقشمو دادن به


یکی دیگه....

 

 

 

zpfdsiwewoprgvm6cwvs.jpg
+ نوشته شده در دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:, ساعت 20:27 توسط مریم.... |


مگـــــــــــــه...

مگه قلب من بت بود که خــــــــــدا  برا شکستنش تورو

 

برام فرستاد؟؟؟

 

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 20 فروردين 1392برچسب:, ساعت 23:37 توسط مریم.... |


روز مــــــــــرگ....

روز مـــرگـــم در آخــریـن نـفـسم ...

فـــقط یــک چــیـز بــه او خــواهــم گــفـت : اونـــــــطوری نـــه !


اینـــطوری میـــرَن ...

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 20 فروردين 1392برچسب:, ساعت 19:29 توسط مریم.... |


احساس بد...

چه احساس بدیست .. وقتی با تمام وجودت کسی را دوست

 

داری و او ...برای دیدن


قلبت میخواهد دکمه های لباست را باز کند....

 

 

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 20 فروردين 1392برچسب:, ساعت 19:26 توسط مریم.... |


هــــــــــ لعنـــــــــــتی....

هی لعـنــــتــــــی بیا باهم بازی کنیم.........


تو قرص و سیـــــــگار مرا بشمار......


من هم غریــــــــــبه های گوشــــــــــــیه تو را..........

 

 

+ نوشته شده در سه شنبه 20 فروردين 1392برچسب:, ساعت 19:16 توسط مریم.... |


میتـــــرسم....

اگر میبینی هنوز تنهام ، به خاطر عشق تو نیست ، من


فقط میترسم ؛


میترسم همه مثل تو باشند . . .

 

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, ساعت 17:32 توسط مریم.... |


روزی...

روزی فکر میکردم هدیه ای هستی از طرف خدا ، اما...

 

امروز فهمیدم تقاص


اشتباهاتم بودی . . .

 

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, ساعت 17:26 توسط مریم.... |


تنها....

تنها ترسم از اون دنیا اینه که مردم اینجا هم میان اونجا !

 
 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, ساعت 17:18 توسط مریم.... |


بــــــود و نابــــــــود....

سرانجام یک عشق نافرجام

یکــی بــــــــــــــــــــــــــــود و یکـــی . . . . . . نابـــــــــــود...!

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, ساعت 17:15 توسط مریم.... |


ســـــگی...

این حال سگی من نتیجه ی گربه صفتی های توست . . .

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, ساعت 12:36 توسط مریم.... |


یکی بود...

یکی بود که اونم رفت . . .

کاش از اول غیر از خدا هیچکس نبود !

 

 

+ نوشته شده در دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, ساعت 12:27 توسط مریم.... |


دل کندن....

دل کندن از اون همه عشقی که به تو داشتم

منو به جایی رسوند که حالا ،

تو چشمای یکی دیگه زل بزنمو بگم:

عاشقمی؟!! خب به درک...!!

 

+ نوشته شده در دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, ساعت 12:21 توسط مریم.... |


ســــــــــرنوشت....

 ابر 


هرچقدر میخواهی ببار

چتر من خداست

+ نوشته شده در یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, ساعت 20:0 توسط مریم.... |


دنــــــــــیــــــــــا...

عشق ديروزم شده آشنا ترين غريبه ي امروز

دنـــــــــيــــــا اين رسمش نبود . . .

 

+ نوشته شده در شنبه 17 فروردين 1392برچسب:, ساعت 20:4 توسط مریم.... |


اونیکــــــــــه ....

 اونی که "زود" میرنجه زود میره زود هم برمیگرده...

اما...

اونی که "دیر" میرنجه دیر میره اما...!

دیگه برنمیگرده...

 

+ نوشته شده در شنبه 17 فروردين 1392برچسب:, ساعت 19:57 توسط مریم.... |


تـــــلخ تــــــــــــرین....

تــــــــلخ تـــــرین خاطرات زندگیم را کسی رقم زد که بهترین آرزوها را برایش داشتــــــــــم...

 

+ نوشته شده در شنبه 17 فروردين 1392برچسب:, ساعت 19:38 توسط مریم.... |


ای کاش....

 

 

ای کاش نگاهت زیرنویس داشت ...

 

 

+ نوشته شده در شنبه 17 فروردين 1392برچسب:, ساعت 19:35 توسط مریم.... |


بــــــــه سلامـــــــــــتی ......

 

به سلامتی اونی که با ما راه نیومد ولی برای دیگران دوید...

 

+ نوشته شده در شنبه 17 فروردين 1392برچسب:, ساعت 19:31 توسط مریم.... |


کـــــــار سختـــــــــی ....

 

کار سختی پیش رو دارم : بعد از رفتنت باید زنده بمانم

 


+ نوشته شده در پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:, ساعت 12:30 توسط مریم.... |


خودت.....

 

دیگر هیچکس بـرایم تو نمی شود !

حتی خودت …

 

 

 

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:, ساعت 23:42 توسط مریم.... |


واسه ما.....

واسـه ما کــه میگذرہ …

ولی بــه شـما خوش بگذرہ …

+ نوشته شده در چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:, ساعت 23:39 توسط مریم.... |


صحنه......

چه صحنه ی جالبی بود
،

وقتی حرف از صداقت شد

صدا قطع شد ...

+ نوشته شده در چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:, ساعت 23:35 توسط مریم.... |


مــــــــی مانم.....

مي‌مــاندم

اگــــــر

حبسِ ابـــد آغــوشــتــــــ

انفـــــرادي بـود !

+ نوشته شده در سه شنبه 13 فروردين 1392برچسب:, ساعت 1:28 توسط مریم.... |


با احتیاط.....

با احتیاط عاشق شوید

جدایی خبر نمیکند

+ نوشته شده در سه شنبه 13 فروردين 1392برچسب:, ساعت 1:23 توسط مریم.... |


من باختم....

من باختم....

  

قبـــــــــــــول ....


ولی انها که بردند هنوز به باخــــــــــــــــت من نرسیده اند....

+ نوشته شده در یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:, ساعت 13:11 توسط مریم.... |


خیـــــــــلی پـــستی....

 

 

دیشب با دوستم رفته بودم رستوران…. روبروی میز ما یه دختر پسر نشسته بودن که

 

 


 

 

پسره پشتش به میز ما بود،معلوم بود با هم دوست هستند،اتفاقی چشمم به

 

 

 


 

 

چشمه دختره افتاد…. قشنگ معلوم بود پسره عاشقه دخترست،دختره شروع کرد

 

 


 

 

به آمار دادن،سرمو انداختم پایین….دفعه بعدی تحریک شدم باهم نگاه بازی کردیم.

 

 

 


 

 

خلاصه یه کاغذ برداشتمو به دختره علامت دادم،با نگاهش قبول کرد!

 

 

 

 


 

 

بلند شدن ،پسره جلو رفت که حساب کنه دختره به تخته ما رسید دستشو دراز کرد

 

 


کاغذ رو گرفت،براش نوشته بودم ….. …..

 

 

خیـــــــلی پستی

 

+ نوشته شده در شنبه 3 فروردين 1392برچسب:, ساعت 18:42 توسط مریم.... |


دقــــــــــت کـــــــردی.....

دقت کردی؟!!!

دل میگه : آره!

تجربه میگه: خفه!
!!

+ نوشته شده در شنبه 3 فروردين 1392برچسب:, ساعت 15:48 توسط مریم.... |


حرف اخرم.....

 

تو را نمی دانم

ولی من

حرف آخرم را با بغض خوردم ...

 

 

+ نوشته شده در شنبه 3 فروردين 1392برچسب:, ساعت 15:42 توسط مریم.... |


عشــــــــــــــق من .....

شانه ات کو؟

دنیایم باز به هم ریخته....

 

+ نوشته شده در شنبه 3 فروردين 1392برچسب:, ساعت 15:38 توسط مریم.... |


تلخی....

تلــخی الکـلُ بِه جون میخَرم

فقط بِخاطر اینکه موقـ ـع خوردنِش بگم:

مـ ـیزنم به سلامتی کسـ ـ×ـی که

هیچ وقت نفـ ـهمید چِقدر

دوستـــــــ×ـــــــــــــش دارم

+ نوشته شده در شنبه 3 فروردين 1392برچسب:, ساعت 15:35 توسط مریم.... |


تــــــــــورو.......

رو خیلـی دیـر شنـاختــم وقتــی کـه شـدم

+ نوشته شده در شنبه 3 فروردين 1392برچسب:, ساعت 15:33 توسط مریم.... |


اینکـــــــــــه....

اینکه بگویی دوستش داری ....

با اینکه بفهمد دوستش داری ؛

فرق بزرگی دارد ... !!!

 

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, ساعت 13:13 توسط مریم.... |


چه ساده....

چـه سـاده

بـه اعـتبار دسـتـانـت

زمیـن خوردم !

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, ساعت 13:11 توسط مریم.... |


ماندن....

 

 

ماندن به پاى كسى كه دوستش دارى

قشنگترين اسارت زندگیست....

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:, ساعت 13:9 توسط مریم.... |