کاش خودت هم .... مثل خاطراتت .....

برای ماندن سرسخت بودی...

ﺧﯿﻠﯽ

ﺩﻟﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺳﻮﺧﺖ

وقتی

ﺟﻮﺍﺏ ﻫﻤﻪ ﺍﺣﺴﺎس و ﻋﺸﻘﻢ ﺷﺪ

ﯾﻪ

ﺟﻤﻠﻪ ﮐﻪ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﺗﻮ ﺻﻮﺭﺗﻢ :

ﻣﮕﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﯿﻦ ﻣﺎ ﺑﻮﺩﻩ ؟

دلتنگی سهم ماست از خاطراتی که یک روز خاطره نبودند...

زندگی بودند...

گاهی که دلتنگت میشوم ، فراموش می کنم

که تو فقط یک خاطره ای...

شاید شور بود ...

بارانی که بیرحمانه روی سر تو و او میبارید که اینچنین نمکگیر دستهایش

شدی …

یادت مرا فراموش...

به سلامتی خدا ...

که همه آرزوهامو جلو چشمم پرپر کرد تا عظمتشو بهم ثابت کنه...

هى پسری که کار امروزت بازى با دل دختراست

و دیدن اشکاشون بهت حس شاخ بودن میده ؛

فردا پدر خواهى شد ، اشکهاى دخترت کمرت را میشکند ...

گاهی به خاطرش ماندن را تحمل کن ؛ رفتن از دست همه برمی آید …

بعد تو دلم همیشه “در دست تعمیر است” خواهد ماند ...

به سلامتی دختری که

سر سفره عقدش به جای گفتن با اجازه بزرگترا گفت

با اجازه ی عشقی که نذاشتن بهش برسم …

بعضی وقتا تو دعوا فقط باید

نگاه کنی ............

سکوت کنی...................

بهونه هاشو به جون بخری...

تموم که شد آروم در گوشش بگی :با من نجنگ ، من دوست دارم …

آنقدر دوستش داشتم که وقت دعا

در حالیکه آرزویش را نمیدانستم ، آرزویش را من هم آرزو کردم...

آرزویمان چه زود به واقعیت رسید : رفـــــــــــــت …

سخت است ....

“او” کردن “تو”یی که همه ی “من” بودی ....

برگرد ...

من نگذاشتم روی صندلی تــــــــو هیچکس بنشیند

حتی غــــــبار …

کاش میشد نفسم باشی . . . حتی نفس آخر ...

میگویند فلانی شکست عشقی خورده !

اما نمیدانند که من بیچاره چقدر فداکارم . . .

از شکست هم گذشته کارم !

له شدم زیر مشت و لگد خیانتش . . .

اما دم نزدم تا کسی ذره ای به عشقمان شک نکند

بی پناهی یعنی ....

زیر آوار کسی بمانی که قرار بود تکیه گاهت باشد ....

باران که هیچ ....

در کنار تو، مرگ هم شاعرانه است ....

خائن بودن که راحته ....

.

.

یه کار سخت تر مثل وفادار بودنو امتحان کن ....

ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻭﯾﺒﺮﺷﻮﻥ ﺩﻧﯿﺎﻣﻮﻧﻮ ﻟﺮﺯﻭﻧﺪ ....

غرور بد چیزیست ...

میدانی ...

 که غرور یک عاشق مساوی با مرگ اوست ...