پشت سرم راه مـیرفت کــه هوامو داشته باشه

بی انصاف خنجـر زد …

روزگاری شده کـه وقتی از آغوش عشقت مــیای بیرون ،

باید یه زنبیلی بـذاری کــه کسی جاتو نگیره …

یکدیــــگر را گـــــــــم کرده ایم

تا یــــــــــکی دیگر را پیدا کنیم

به همین سادگی… !

بسیاری از شکست های زندگیم

به خاطر دروغ هایی بود که باید می گفتم اما نگفتم...

 

دیروز رفتم دکتر گفتم خسته شدم دیگه میخوام ترک کنم

پرسید:چند وقته درگیرشی

گفتم :از وقتی یادمه

پرسید :چه وقتایی؟

گفتم :همیشه .....حتی تو خواب

پرسید :عوارضش چیه؟

گفتم:بغض، تنگی نفس ،توهم ،حواس پرتی و.....

دکتر گفت:متاسفم هنوز درمان قطعی واسه مورد شما پیدا نشده

شاید معجزه نجاتتون بده...

راست میگفت فقط معجزه می تونه "عشق "تو رو از یادم ببره و

منم بشم یه آدم عادی مثل سابق....

 گفـتـ : نفرینـَـم میـکُنــے؟؟

  گفتــمـ :نــَــ ..

  فقـَـط בعـامیکــنـُمـ ...

  هیشــکـے انـدازـه مـَטּ،בوستــت نداشـتـ ـه بـاشــ ـه

تنهایی راه رفتن سخت نیست ولی وقتی ما این همه

راهو با هم رفتیم ،

تنهایی برگشتن خیلی سخته...

یه کم با من راه بیا ؛ تنهایی به جایی نمی رسم....

تنهایی یعنی فکر کردن به اینکه اون الان کجاست ؟

هی باران …

ببار …

من سفر کرده ای دارم که پشت پایش آب نریختم    

تــــآ آخــرِ عمـــــرت مـــدیونی

بـــه کـسی کـه بــــآعث شــدی

بــــعد از تــــو دیگـــــه عـــآشـقِ هیچـــکـس نشه

می فهــــمی؟!؟!

این بزرگــــتریـن گناهه....

عشق نـه پول میخواد ،نـه خوشگلى، نـه ماشین،

نـه هیچى دیگه …

فقط ۲تا آدم میخواد …

تاکید مـیکنم : آدددددددددددددددم …

دیگر هیچکس بـرایم تو نمی شود !

حتی خودت …

قبول دارم …

همش تقصیر من بود …

حواسم نبود هر خاکی بودنی یه آسفالت شدن هم

پشتش داره …

او راحت از من گذشت

اگر خدا هم راحت از او بگذرد

قیامت را من بپا میکنم....

گفته بود میمانم...

نه...انگار صدایش قطع و وصل شده بود...

گفته بود مهمانم....

بسیاری از شکست های زندگیم

به خاطر دروغ هایی بود که باید می گفتم اما نگفتم...

بعضی وقتا باید به بعضی آدما بگی :

خب !

بازی خنده داری بود ، حالا دیگه از زندگیم برو بیرون...

چـه تـجـارت نـاشـیـانه ای بـود

 آن هـمـه نـازی کـه مـن از تـو خـریـدم . . .

دیگری مرا سوزاند و من سیگار را …

یک کام ، یک نخ ، یک پاکت ، یک جوانی ، یک عمر …

این تاوان سنگین اشتباه من است

گاهی وقتا خودم رو بغل می کنم و میگم : یادته

آغوشش چقدر گرم بود ؟؟؟؟؟؟

نیمه گم شده ی دیگری ، به اشتباه ... تمام من شده

بود

  مرا کجا صدقه کرده ای که مدام بلای بی تو بودن به

سرم می آید

دلم را هنگامی غم می گیرد که نگاهم به دستان گره

خورده ی دو آدم

خیره می ماند

می سپارمت

به همانی که تو را به جان من انداخت

.

.

.

.

تـــــــــــــــــــــــــقدیر

دراز میکشم

خیره میشوم به سقف اشکهایم میچکند

سر میخورند و

میروند به جایی که تو همیشه میبوسیدی …

خیلی وقته که برای دیدن تو ، اول باید چشمهایم را

ببندم …

به اندازه تمام بودنت ، بعد از رفتنت ، نابودم کردی....

خدايــــــــــــا التمـــــــــــاست مـــــي کنــــــم همــــــه

دنيــــــايــــت ارزانـــــــيِ ديگــــران ..... !

ولــــــي... آنــکــــه دنـيــــــايِ من اســــت.

مـــــــــــــــــالِ ديــگـــــــــــري نبــــــــــاشد....