دیروز رفتم دکتر گفتم خسته شدم دیگه میخوام ترک کنم
پرسید:چند وقته درگیرشی
گفتم :از وقتی یادمه
پرسید :چه وقتایی؟
گفتم :همیشه .....حتی تو خواب
پرسید :عوارضش چیه؟
گفتم:بغض، تنگی نفس ،توهم ،حواس پرتی و.....
دکتر گفت:متاسفم هنوز درمان قطعی واسه مورد شما پیدا نشده
شاید معجزه نجاتتون بده...
راست میگفت فقط معجزه می تونه "عشق "تو رو از یادم ببره و
منم بشم یه آدم عادی مثل سابق....
نظرات شما عزیزان:
آدمها همانطور که آمده اند.....
میروند
نمی دانستم که نمی روند.
.می مانند
ردشان می ماند..حتی اگر همه چیزشان را با خودشان بردارند
و بروند.!!!
مرسی از اینکه بهم سر زده بودی.